آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
گر تو بگوييم که ني ني شکنم شکر برم
آمده ام چو عقل و جان از همه ديده ها نهان
تا سوي جان و ديدگان مشعله ي نظر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
صوفانه